با دلی عاشق و تبدار کجا میرفتی

در شب حادثه با یار کجا میرفتی

شک ندارم که تو از کار خودت می خندی

پسر ساده ی ناچار ...کجا میرفتی

باز هم قول و قراری و عزیزی تازه

باتوام بی غم و بی عار کجا میرفتی

جان تو دست خودم نیست ولی می پرسم

ساعت نه ،شب دیدار ،کجا میرفتی ؟!

***

آمدی باز و بیا ...سنگ صبورت هستم

دردودل کن که تو اینبار کجا میرفتی !!
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/23 - 13:46 در درد و دل
پیوست عکس:
جــدایی (1478).jpg
جــدایی (1478).jpg · 490x450px, 47KB